وعده ما، که بهترین وعده گاه نگاه است... خاک عاشقی می داند
جبران خلیل جبران
هر شب،
نیم نگاهی به ماه...
که مثل من تنهاست...
...
وعده ما،
هر شب،
نیم نگاهی به ماه...
که هر جا باشی،
هر قدر دور
ماه هست،
تو هستی،
من هستم،
نگاه هست.
گریه می کند
رنج می کشد و صبر می کند
سر به آستان مرگ می گذارد
بر شانه هایش می گرید اما نمی میرد
خاک عاشقی صبور است
بر برگهای پائیزی بوسه می زند
تقدیر جهان را عوض می کند
جوانه ها را بیدار
و درخت ها را خواب می کند ،اما خود هرگز نمی خوابد !
خاک عاشقی صبور است
که سالها و سالها
برای آسمان صبر می کند ...
و من همانم که از خاک آمده ام
چون خاک ... عاشقم و چون خاک ...
روزی صبوری را هم خواهم آموخت ...
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |