وقتی که حس زیبای عاشقی **********************
سلام امروز اهنگ وبمو +ترجمه اشو گذاشتم من که دوست دارمش My Love- Westlife An empty street با خیابانی خالی خانه ای خالی روزنه ای در قلبم تنهای تنها هستم اتاق ها کوچکتر میشوند کنجکاوم....چگونه؟...چرا؟ کنجکاوم بدانم روزهایی که با هم بودیم، با هم آوازمیخواندیم آنها کجا بودند؟ و عشقمان... برای همیشه در تلاش رسیدن به عشق دورمان متوقف خواهیم ماند. پس در یک نفس میگویم امیدوارم رویاهایم مرا به جایی ببرند که آسمانش آبی است که بار دیگر تو را ببینم، عشق من دریاها در صدد یافتن جاییکه از همه بیشتر عاشقش هستم، اقیانوس به اقیانوس میروند. جاییکه زمین ها سبز هستند که بار دیگر تو را ببینم عشق من سعی کردم مطالعه کنم کار کنم با دوستانم بخندم اما نمیتوانم جلوی افکارم را بگیرم. کنجکاوم....چگونه؟...چرا؟ کنجکاوم بدانم روزهایی که با هم بودیم، با هم آوازمیخواندیم آنها کجا بودند؟ و عشقمان... برای همیشه در تلاش رسیدن به عشق دورمان متوقف خواهیم ماند. پس در یک نفس میگویم امیدوارم رویاهایم مرا به جایی ببرند که آسمانش آبی است که بار دیگر تو را ببینم، عشق من دریاها در صدد یافتن جاییکه از همه بیشتر عاشقش هستم، اقیانوس به اقیانوس میروند. جاییکه زمین ها سبز هستند که بار دیگر تو را ببینم عشق من که تو را در آغوش بگیرم. به به تو قول بدهم، عشق من که به تو از ته قلبم بگویم: تو همه افکارم هستی برای رسیدن به عشقی دور پس در یک نفس میگویم امیدوارم رویاهایم مرا به جایی ببرند که آسمانش آبی است که بار دیگر تو را ببینم، عشق من دریاها در صدد یافتن جاییکه از همه بیشتر عاشقش هستم، اقیانوس به اقیانوس میروند. جاییکه زمین ها سبز هستند که بار دیگر تو را ببینم عشق من
فلسفه ی حیات ساحل افتاده گفت : گر چه بسی زیستم هیچ نه معلوم شد آه که من کیستم . موج ز خود رفته ای، تیز خرامید و گفت : هستم اگر می روم گر نروم نیستم . ) محمد اقب ال لاهوری (
موج ز خود رفته رفت ساحل افتاده ماند . این، تن فرسوده را، پای به دامن کشید؛ و آن سر آسوده را، سوی افق ها کشاند . *** ساحل تنها، به درد در پی او ناله کرد: - موج سبکبال من، بی خبر از حال من، پای تو در بند نیست ! کوه دماوند نیست ! هستم اگر می روم ! خوشتر ازین پند نیست . بسته به زنجیر را لیک خوش آیند نیست . *** ناله خاموش او، در دلم آتش فکند رفتن؟ ماندن؟ کدام؟ ای دل اندیشمند ؟ گفت : - ( به پایان راه، هر دو به هم می رسند ! ( عمر گذر کرده را غرق تماشام شدم : سینه کشان همچو موج، راهی دریا شدم هستم اگر میروم، گفتم و رفتم چو باد تن، همه شوق و امید، جان همه آوا شدم بس به فراز و نشیب، رفتم و باز آمدم، زآنهمه رفتن چه سود؟ خشت به دریا زدم ! شوق در آمد ز پای، پای درآمد به سنگ و آن نفس گرم تاز، در خم و پیچ درنگ؛ اکنون، دیگر، دریغ، تن به قضا داده است ! موج ز خود رفته بود، ساحل افتاده است !
فریدون مشیری سلام حالتون چطوره حالا که منو بعداز دوسال میبینید خیلی خوشحالید میدونم میگم چقد بده ادم ضایع بشه ها!!!!!!! این داستانو از سایت 3jokes.com بصورت کاملا حرفه ای کش رفتم جالبه بخونید ضرر نمیکنید *** خاطره ای از دستشویی پارک: رفتم تو دستشویی پارک تا تو دستشویی نشستم صدایی از دستشویی بغلی شنیدم که گفت: سلام حالت خوبه؟ من اصلا عادت ندارم که تو دستشویی هرکی رو که پیدا کردم شروع کنم به خرف زدن باهاش اما نمیدونم اون روز چم شده بود که پاسخ واقعا خجالت اوری دادم: حالم خیلی خیلی توپه! بعدش اون اقاهه پرسید: خب چه خبر؟چیکار میخوای بکنی؟ این چه سوالی بود اون موقع فکرم عجیب ریخت بهم برای همین گفتم اه منم مثل خودت فقط داشتم از اینجا رد میشدم... وقتی سوال بعدیشو پرسید دیدم اوضاع داره یه جورایی ناجور میشه و میخواستم به هر ترفندی قضیه رو سریع تر تمومش کنم: من میتونم بیام طرفای تو؟ آره سوال یکم برام سنگین بود.با خودم گفتم اگه مودب باشم وبا حفظ احترام صحبتمونو تموم کنم مناسب تره،بخاطر همین بهش گفتم : نه الان یکم سرم شلوغه! یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت: ببین من بعدا باهات تماس میگیرم.یه احمقی از دستشویی بغلی همش داره به همه ی سوالای من جواب میده!!! *** دیدی ضرر نکردی ازین به بعد وقتی میری دستشویی پارک مواظبی تا همه سوالای دستشویی بغلیتو جواب ندی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
با آرامشی دوست داشتنی به سراغت میاد،
به یکباره همه غم و غصه ها ؛
اما و اگرها ؛ بود و نبودها ؛ نگرانی ها
از دفتر ذهنت پاک شده
و صفحه ی ذهنت پر میشه از آبی زلال احساس.
یگانه
وقتی با بی معرفتی تموم گفت که بابام...
ازش بدم امد...
نمی دونم چه اصراری داشت بمونم؛ وقتی حتی بلد نبود طوری حرف بزنه که دلم نشکنه !آخرشم اون حلالم نکرد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حالا به همون اندازه که دوسش داشتم ازش متنفرم!
اما بخشیدمش؛ آرزو میکنم دختری که سهمش ازعشق میشه هیچوقت بی وفایی و بی معرفتی اش رو نبینه و همیشه تا حد پرستش دوسش داشته باشه!
یاعلی
نمی دونم صاحب این کامنت اشتباهی این کامنت رو در یکی از پستام(مطلب مربوط به سه شنبه 6/1/1387 اما کامنت مربوط به10/1/90 بود) گذاشته بود و یا از سر دلتنگی چند خطی واسم نوشته بود ( درسته که از عشقت دور شدی اما خوشحالم که دلت از هر کینه ی خالی وسپید نگهش داشتی)
یکی از دغدغه های ما شرقی ها و بخصوص زنان عشقی هست که نسبت به عزیزانمون داریم ؛ دغدغه ی شیرینی که با تموم تلخی ها و رنج هایی که به همراه داره همیشه و در همه حال به دنبالش هستیم ، از همون دوران نوجوانی که هنوز طعم اون رو حس نکردیم به دنبال عشق واقعی می گردیم و زمانی که طعم اون رو حس می کنیم ، احساسات واقعیمون شکل می گیره ، احساسهایی که فقط خونده یا شنیده بودیم و حالا واقعی زیر پوست و استخوانمون حسش می کنیم ، یه حسی متفاوت با تموم حسایی که تا به حال داشتیم ، یه جور هیجان و التهاب که تا حسش نکنی درک درستی ازش نمی تونی داشته باشی.
و وقتی که حسش کردی میخوای اون حس رو ؛ و اون عشق رو برای ابد برای خودت ابدی کنی و باز دغدغه ی نگهداری و بقاء عشقت رو داری...
اما گاهی و یا شایدم کم و بیش ؛ بیشتر از گاهی پیش میاد که در اون التهاب و دلدادگی حس می کنی داری از دستش میدی ؛ حس میکنی و می بینی داره میره ؛ و یه وقت چشم باز میکنی و می بینی داره راستی راستی میره وتنهات میذاره ؛ حس میکنی زیر پات خالی و از هر حسی خالی میشی ، و به یکباره همه اون هیچ و محبت پاک میشه ؛ انگاری که از اول عشقی در کار نبوده و هر چی که بوده تموم میشه ؛ اون موقع هست که به انداره ی همه دوست داشتن هات ازش بیزار بیزار میشی و از عاشقی خسته...
اما مگه عشق خسته میشه ، مگه عشق یک شبه اومده که حالا یک شبه هم بره ، عشق جزی از شماست و تا عشق هست زندگی هست،به قول شیوانا(همین مطلبی که درباره ش سمت راست صفحه گفتم)تو اهل دل و عشق ورزیدن هستی و به همین دلیل آتش عشق و شوریدگی دل تو را هدف قرار داده است. این ربطی به دخترک ندارد...
An empty house
A hole inside my heart
I"m all alone
The rooms are getting smaller
I wonder how
I wonder why
I wonder where they are
The days we had
The songs we sang together
Oh yeah
And all my love
We are holding on forever
Reaching for the love that seems so far
So I say it in a breath
Hope my dreams will take me there
Where the skies are blue
To see you once again my love
All the seas go coast to coast
Find the place I love the most
Where the fields are green
To see you once again my love
I tried to read
I go to work
I am laughing with my friends
But I can"t stop
To keep myself from thinking
Oh no
I wonder how
I wonder why
I wonder where they are
The days we had
The songs we sang together
Oh yeah
And all my love
We are holding on forever
Reaching for the love that seems so far
So I say it in a breath
Hope my dreams will take me there
Where the skies are blue
To see you once again my love
All the seas go coast to coast
Find the place I love the most
Where the fields are green
To see you once again
To hold you in my arms
To promise you my love
To tell you from my heart
You’re all I’m thinking of
Reaching for the love that seems so far
So ‘So I say it in a breath
Hope my dreams will take me there
Where the skies are blue
To see you once again my love
All the seas go coast to coast
Find the place I love the most
Where the fields are green
To see you once again my love
See you in a prayer
Dreams will take me there
Where the skies are blue
To see you once again my love
All the seas go coast to coast
Find the place I love the most
Where the fields are green
To see you once again my love
بر سر دوشت، چو من،
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |