سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شکست خورده

سلام


عیدتون مبارک


آهی کشید غمزده پیری  سپید موی


افکند صبحگاه در  آیینه چون نگاه


در لا به لای موی چو  کافور خویش دید


یک تار مو  سیاه  !


***


در دیگاه مضطربش اشک  حلقه زد


در خاطرات تیره و  تاریک خود دوید


سی سال پیش نیز در  آیینه دیده بود


یک  تار مو  سپید  !


***


در هم شکست چهره ی  محنت کشیده اش


دستی به موی خویش  فرو برد و گفت   "وای!"


اشکی به روی آینه افتاد و ناگهان


بگریست های های!


***


 دریای خاطرات زمان گذشته بود


هر قطره ای که بر رخ آیینه می چکید


در کام موج، ضجه ی مرگ غریق را


از دور می شنید


***


طوفان فرو نشست، ولی دیدگان پیر


می رفت باز در دل دریا به جستجو


در آب های تیره ی اغماق خفته بود


یک مشت آرزو...!


 


نوشته شده در یکشنبه 90/1/14ساعت 10:6 عصر توسط مهسامحمدی نظرات ( ) | |

وعده ما،

هر شب،

نیم نگاهی به ماه
...




که مثل من تنهاست...

که بهترین وعده گاه نگاه است...

...

وعده ما،

هر شب،

نیم نگاهی به ماه
...

که هر جا باشی،

هر قدر دور

ماه هست،

تو هستی،

من هستم،

نگاه هست.

خاک عاشقی می داند

گریه می کند

رنج می کشد و صبر می کند

سر به آستان مرگ می گذارد

بر شانه هایش می گرید اما نمی میرد

خاک عاشقی صبور است


بر برگهای پائیزی بوسه می زند

تقدیر جهان را عوض می کند

جوانه ها را بیدار

و درخت ها را خواب می کند ،اما خود هرگز نمی خوابد
!

خاک عاشقی صبور است

که سالها و سالها

برای آسمان صبر می کند
...

و من همانم که از خاک آمده ام

چون خاک ... عاشقم و چون خاک
...

روزی صبوری را هم خواهم آموخت
...  


 


 


 


مهتاب


جبران خلیل جبران 




نوشته شده در یکشنبه 90/1/14ساعت 10:6 عصر توسط مهسامحمدی نظرات ( ) | |

سلام
چه خبرا نبودم
 خوش گذشته(به من چه مگه من فضولم)
یه مطلبیه که خوندنش خارج از لطف نیست
البته همیشه یه استثناهایی  وجود داره ها
اما...
اکثرا درسته!!!!!!!!!!!!!!!!
(دختران دانشگاه های دولتی از ترم 1 تا ترم 8 )


ویژگی های کلی:
این دختران از آن دسته دخترانی هستند که تا زمان ورود به دانشگاه با واژه ای به اسم پسر غریبه هستند و تنها وسیله نقلیه ای که سوارشده اند اتوبوس می باشد!!!(اگه اخر خلاف باشند برای کلاس تقویتی سوار ماشین باباشونم شدن.)از نظر شکل ظاهری بیشتر شبیه مردان غیرتمند و با خدا هستند در صورت داشتن برادر اختمال تشخیصشون خیلی کمه!!!!!!!!!!


خصوصیات دانشجویان دختر:


ترم 1- اصولاً وقتی به آنها بگویید با سه حرف پ- س – ر یک کلمه معنی دار بسازید مخ آنها ERRORمیدهد! چون فکر میکنند تنها دانشجوی این مملکت هستند عمراً کسی را تحویل نمیگیرند.و تا وقتی که قبل از اسمشان کلمه مهندس و دکتر را به کار نبرید جوابتان را نمی دهند! {پیشنهاد میکنم که در دختران ترم یکی (صفری) به دنبال GF نباشید چون اولاً پا نمدهند و ثانیاً اگر حتی یکی از این دختران برای دوستی پا بدهد(یکی در هر 10 میلیون سال)همه به شما به چشم یک همجنس باز نگاه خواهند کرد!} فقط برای عملیات قضای حاجت به WC می روند.طولانی ترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه تا خانه می باشد.به پسران همکلاسی به چشم خواستگار نگاه می کنند.تمام کتب ترم اول را می خرند و با دقت جلد میگیرند.سوژه خنده دانشجویان ترم بالایی هستند. وقتی به آنها سلام میکنید به چشم یک مزاحم خیابانی به شما نگاه میکنند!(بی جنبن دیگه!!!) درفاصله بین کلاسها نان و پنیر دستپخت مادر را میل میکنند تا انرژی بگیرند!


ترم 2 – همچنان قادر به ساختن کلمات معنی دار نمیباشند!متوجه میشوند به غیر از آنها افراد دیگری نیز به اسم دانشجو تو این مملکت هستند! به مقداربسیار ناچیز از قطر ابروها کاسته میشودولی سیبیل جزیی از اعضای ثابت بدن می باشد.سر کلاس متوجه موجوداتی عجیب و غریب میشوند اما اسم آنها را نمی دانند.کماکان مسیر دانشگاه تا خانه بدون هیچ کم و کاستی طی میشود.نیمی از کتاب های ترم را میخرند و نیمه دیگر را از کتابخانه میگیرند.
اگر به آنها سلام کنید در جواب زمزمه نامفهومی میشنوید با این مضمون:سلام علیکم ورحمة الله و برکاته! دو- سه بار از جلوی تریای دانشکده رد میشوند اما جرأت داخل شدن را ندارند!(استغفرالله)


ترم 3 - به معنای واژه پسر پی می برند و با ماهیت آن موجودات عجیب و غریب آشنا می شوند.به این نکته حیاتی پی می برند که تنها استفاده WC قضای حاجت نیست!!!سوژه خنده پیدامیکنند . همه کتابها را از کتابخانه می گیرند و متوجه میشوند که تا 4 جلسه میتوانند سر کلاس غیبت کنند.می فهمند که شهر خیلی بزرگ است و غیر از خانه شان جاهای دیگری هم دارد! تریا دانشکده تبدیل به پاتوق آنها میشود.در جواب سلام شما میگویند سلام!



ترم 4 – با واژه BF آشنا میشوند اما راه و رسم تور کردنش را بلد نیستند.ابروها نازکمیشودوسیبیل ناپدید!در ساعت های استراحت بین کلاسها و حتی وسط کلاس ها به WC میروند!همیشه در دانشگاه از قسمتهای ""پر پسر"" عبور میکنند.شروع میکنند به پرسیدن آدرس از پسرای خوش تیپ دانشگاه!(نکته:اگر دیدید که جلوی در آموزش یه دختر ازتون آدرس آموزش رو پرسید پس: 1- دختره ترم 4 درس میخونه.2-شما خوشتیپید!.3 – یالامخشو بزن دیگه چلمن!)شروع میکنن به نوشتن جزوه !هر 2-3 شب یکبار به خانه میروند برای حاضری و به خاطر غر زدنهای مامان بابا.(خوب پدر مادرن دیگه دلشون تنگ میشه شما به بزرگی خودتون ببخشید!) و تعویض لباس و بقیه روز ها خونه دوستشون درس میخونن!(آره جون خودت .بیچاره پدر ,مادره خبر نداره خوابگاه دخترا بغل خوابگاه پسراست!!!!) در جواب سلام شما میگویند:سلام.چطوری؟خوبی؟



ترم 5 –یکی از این موجودات خوش خط و خال (BF ) را بدست می آورند اما چون تازه کار هستند بامبول های زیادی سرشان پیاده میشود!اصلاً سرکلاسها نمی روند و از دانشگاه فقط با WC کار دارند!چون BF دارند دیگه احدی را تحویل نمیگیرند و درست مثل ترم یک میشوند( چون این دفعه
فکر میکنن فقط خودشونن که BF دارند و آسمان باز شده این پسره افتاده تو بغل اینا! =آخر بی جنبگی)کوتاهترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه به کافی شاپ و سپس خانه میباشد.از چهره مردانه گذشته تنها خاطره ای باقی مانده است!(اینجاست که میگن مردونگی مرده!!!) به دلیل افزایش آرایشات روی صورتشون اضافه وزن می آورند و برای جبران آن از مقدار شلوار و مانتو شان کم میکنند(نکته ی مهم وبسی ضروری)!یک میز اختصاصی برای خودشان و BFشان در تریا دانشکده رزرو است!تابلو میشوند.کارکنان حراست دانشگاه آنها را به اسم کوچک می شناسند.سند کمیته انضباطی را به نامشان میکنند!در جواب سلام شما (بعد از 10 دقیقه!) می گویند:اوا سلام ببخشید حواسم نبود(طرف داره عاشق میشه و حواسش یه جای دیگست....خاک بر سرت!)


 


ترم 6 – خیلی تابلو میشوند!عاشق میشوند! مورد سوءاستفاده قرار میگیرند!مشروط میشوند!!!



ترم 7 –به طرز وحشتناکی تابلو میشوند! در عشق شکست میخورند!مشروط میشوند!



ترم 8 – دوباره آدم میشوند.دیگر تابلو نیستند چون جوانان مستعد دیگری جای آنها را میگیرند(من لذت می برم میبینم این جوونارو.......!)جای جای دانشگاه برایشان خاطره انگیز است.مثل بچه آدم این ترم درس میخوانند فارغ میشوند.در به در دنبال شوهر میگردند.به نگهبان جلوی در دانشگاه هم
پا می دهند.عضو مارشال – مدرن میشوند و عکس یک بدبختی را میبینند.(متوجه میشوند خداوند چه علاقه بسیار زیادی به خلق گلابی دارد!! احتمالاًاون بدبخت همون گلابی هستش که از پشت کامیون افتاده ..........!!!) به او پیشنهاد دوستی میدهند و از چاله به چاه می افتند!!!!


بعد از دانشگاه: ازدواج میکنند و رخت بچه میشورند.
هه ههه ههههههههههههه به خودتون بخندید
اون دست از کسایی که فکر میکنن از دخترا بهترن بقیه این متن رو هم بخونن!!!!!!!!
پسرا مثل چین!!!؟؟؟


?_پسرا همچون مارمولک موزیییییی و آب زیره کاه و مثله آفتاب پرست رنگ عوض میکنن.(رنگین کمونه رنگین کمونه!!!!!!!!!!چون عقلشونم در همین حده که حرفهای خاله نرگس و برنامه رنگین کمونو هضم کننن)
 پی نوشت: بقیه اشم خیلی جالب نیست و لی دوست داری از ادامه مطلب بخون



2_پسرا همچون خر کودن و ابله هستند و وقتی عصبانی میشوند جفتک میندازن.
3_پسرا همچون میمون بریخت و ایکبیری هستند و همیشه ادای غربی ها رو در میارن و فکر میکنن خیلی خوشتیپن(کی میره این همه راهو)
4_پسرا همچون خوک چندش آور هستند و از ادرار دیگران استفاده میکنن.(خوب گشنشونه
دیگه) 
5_پسرا همچون سگ واق واق میکنن و مدام پاچه میگیرن.(چخههههههه)
6_پسرا همچون کلاغ زشت و سیاه هستند ولی به دنبال زیبایی یعنی(دخترا) میگردن.(و همه اش ضایع میشن)
7_پسرا همچون اسب به دخترا سواری میدن...(اینو هستم)
و....
اینقدر از این خصوصیات دارن که اگه بخوام همشو بگم تا فردا صبح باید تایپ کنم..ولی من که
مثله پسرا الاف نیستممم.
خودتون فکر کردید بهترین!!!!!!!من که نمیخواستم بگم.


نوشته شده در یکشنبه 90/1/14ساعت 10:6 عصر توسط مهسامحمدی نظرات ( ) | |

یه سلام گرم به همه ی بچه های خودم ایشالا که سال خوبی رو شروع کرده باشید و بتونید تا آخرش خوب تمومش کنید واسه من که خوب شروع شده...........


یه مطلب جالب خیلی قشنگ پشت یه کاغذ خوندم گفتم بنویسم شما هم حال کنید


الببته نه طنز نه داستان نه سیاسی ......


در مورد یه شخصیت فراموش شده از ذهن اکثر آدماست البته کامل فراموش نشده ولی کم کم داره میشه بسته دیگه برید بخونید خودتون میفهمید.................


 


 


 


 


 


جاده مرا صدا میزند....


 


 


 


راه مرا میخواند....


 


 


 


بگزار بخواند...


 


 


من کوله بار خویش را بسته ام...


 


 


پس قدم در راه خواهم گذاشت...


 


 


پا به پای جاده خواهم رفت...هم نفس با ثانیه ها خواهم دوید...


 


 


و میدانم که این راه راهیست پر از چاه   پر از کوره راه پر از پستی پر از بلندی   پر از فراز پر از نشیب و پراز با تو بودن و پر از بی تو بودن!


 


 


و میخواهم که عاجزانه از تو بخواهم تا راهنمای من گردی.......


 


 


و مونس و انیس و یار من شوی...


 


 


که محتاجم به راهنمایی تو در این راه پر بیراهه ی زندگی.....


 


 


پس مرا به سوی خویش بخوان و از آستان بلندت مران!!!!!


 


 


بگزار زندگی هر چه میخواهد بکند و شیطان هر قدر که میتواند ............


 


 


که من رویین روانم به این نام اعظم تو.........


 


 


پس با نام تو که زیبا ترین نام دنیاست برای من.


 


 


گام در راه خواه گذاشت ....


 


 


و تو را میخواهم و تو را میخوانم و تو را خواهم خواند.......


 


 


که نام تو گره گشای کور ترین گره های عالم است برای من !


 


 


ای انتهای تمام جاده های بی انتها..........................


 


 


 


 


 


مهــــــــــــدی جـــــــــــــان


 


نوشته شده در یکشنبه 90/1/14ساعت 10:5 عصر توسط مهسامحمدی نظرات ( ) | |

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در یکشنبه 90/1/14ساعت 10:5 عصر توسط مهسامحمدی نظرات ( ) | |

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

 قالب میهن بلاگ قالب وبلاگ

تنهایی – سعید کرمانی و ساعی

مرجع کد آهنگ